داستان کسب وکار خانوادگی ما، روایتی است از گذر زمان، تحول و انطباقپذیری در قلب بازار فلزات گرانبها. آغاز این مسیر به سال ۱۳۵۳ بازمیگردد، زمانی که پدرم، با درایت و نگاهی به آینده، اولین گامها را در صنعت زرگری برداشت. در آن ایام، او در آستانه ورود به دوران میانسالی بود و با در نظر گرفتن مسئولیتهای خانوادگی و لزوم تأمین معاش برای دو برادر کوچکترش، تصمیم به تأسیس کارگاهی کوچک گرفت. این اقدام، نه تنها پایههای یک کسب وکار خانوادگی را بنا نهاد، بلکه میراثی را آغاز کرد که نسلها پس از او، با دگرگونیها و نوآوریهای خود، آن را زنده نگه داشتند و توسعه بخشیدند.
قبل از انقلاب اسلامی، صنعت زرگری در ایران از رونق خاصی برخوردار بود و اغلب تمرکز بر تولید مصنوعات طلا، بهویژه برای بانوان، قرار داشت. پدرم نیز در همین راستا فعالیت خود را آغاز کرد. کارگاه او در آن دوره، به تولید انواع دستبندهای ظریف، انگشترهای چشمنواز و سایر زیورآلات طلا که مورد استقبال گسترده بانوان بود، مشغول بود. دقت در ظرافت کار، استفاده از طرحهای سنتی و ایرانی، و تعهد به کیفیت، از ویژگیهای بارز محصولات این کارگاه محسوب میشد. در آن زمان، زرگری به عنوان شغلی هنرمندانه و سودآور شناخته میشد که نیاز به سرمایه نسبتاً زیادی داشت، اما ارزش و جایگاه ویژهای در جامعه داشت.
انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷، نقطه عطفی در تاریخ ایران و تمامی جنبههای زندگی اجتماعی و اقتصادی بود. این تحولات، بر کسبوکار خانوادگی ما نیز بیتأثیر نبود. پس از انقلاب، مسیر زندگی پدرم اندکی تغییر کرد و او به طور موقت از فعالیت در حوزه زرگری فاصله گرفت. با این حال، میراث آغاز شده توسط او، کاملاً متوقف نشد. عموهایم، که از نزدیک شاهد تلاش و زحمت پدرم بودند و به این حرفه علاقه داشتند، راه او را ادامه دادند و به فعالیت در حوزه زرگری مشغول باقی ماندند. این پایداری در دوران گذار، نشان از روحیه کارآفرینی و پایبندی به میراث خانوادگی داشت که زمینه را برای نسلهای بعدی فراهم ساخت.
با گذشت زمان و ورود نسل دوم خانواده به عرصه فعالیت، شاهد تحولی بنیادین در استراتژی کسبوکار بودیم. دو برادر دیگرم، که علاقه وافری به صنعت زیورآلات داشتند، تصمیم گرفتند تا این حرفه را ادامه دهند. اما چالش بزرگ، سرمایه مورد نیاز برای فعالیت در حوزه طلا بود که در آن دوران، به طور فزایندهای افزایش یافته بود. با درک این محدودیت و با نگاهی واقعبینانه به بازار، تصمیمی استراتژیک اتخاذ شد: حرکت از زرگری به سمت نقرهکاری، و تمرکز ویژه بر تولید نقرهجات مردانه. این تغییر مسیر، نیازمند سرمایه اولیه کمتری بود و در عین حال، بازاری نسبتاً بکر و رو به رشد را پیش روی ما قرار میداد. این تصمیم، فصل جدیدی را در کسبوکار ما گشود.
فعالیت حرفهای ما در حوزه نقرهکاری مردانه، از اواسط دهه ۱۳۶۰ و به طور جدیتر از سال ۱۳۷۵ آغاز شد. پدرم، اگرچه از سال ۱۳۶۵ مجدداً به طور پراکنده مشغول به کار شد، اما به دلیل برخی محدودیتها و روحیات شخصی، نتوانست به طور مداوم فعالیت کند. این وظیفه بر دوش برادرانم افتاد که با رویکردی نوآورانه و با تکیه بر دانش فنی و تجربهی نسل قبل، به سمت تولید نقرهجات مردانه حرکت کردند. از انگشترهای حکاکی شده با طرحهای سنتی و مدرن گرفته تا دستبندها و سایر اکسسوریهای مردانه، این محصولات با استقبال خوبی مواجه شدند. این تحول چهار دهه، که از زرگری سنتی و زنانه آغاز شد و با هوشمندی اقتصادی و تمرکز بر بازاری جدید، به تولید نقرهجات مردانه انجامید، نشاندهنده قدرت انطباقپذیری، خلاقیت و تعهد یک کسبوکار خانوادگی به بقا و رشد در طول زمان است. میراث پدرم، نه تنها زنده ماند، بلکه با چابکی و دوراندیشی نسلهای بعدی، به شکلی نوین و موفقیتآمیز ادامه یافت.